۲۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳۸

کی شود سرو من آگه ز دل افکاری چند
تا چو گل در ته پا نشکندش خاری چند

چون گل از پرده برون آی و مبین لاله صفت
خانه آتش زده سوخته زاری چند

ایکه با همنفسان روز و شبی میخواره
نفسی نیز بر آور به جگر خواری چند

روز و شب قصد رقیبان تو آزار دل است
بجز این هیچ ندانند دل آزاری چند

یار آن باش که باری ز دلی بردارد
نه کسی کو بدل ریش نهد باری چند

اهلی از دوست طلب کام نه از اهل ورع
مطلب فیض دل از صورت دیواری چند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.