هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد عشق و جدایی است. شاعر از تأثیر نگاه معشوق بر جان و دل خود میگوید و از غم فراق شکوه میکند. او عشق را ویرانگر دل میداند، اما در عین حال آن را گنجی بینظیر میخواند که گدایی را پادشاه میکند. شاعر از سوزش دل و آه سینه مینالد و جایگاه معشوق را در دل خود برتر از فرشتگان و پریان میداند. در پایان، او عشق خود را به معشوق، حتی اگر کفرآمیز باشد، با خداوند گواه میگیرد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند کفر و عشق آتشین ممکن است برای گروههای سنی پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۷۵۷
در جان و دل بیک نگه آن شوخ راه کرد
آنشوخ هرچه کرد هم از یک نگاه کرد
ای شاه حسن در دل ویران ز عشق تست
گنجی که صدهزار گدا پادشاه کرد
من بی تو چون زنم دم خوش؟ کاتش غمت
در سینه هر نفس که زدم دود آه کرد
جای فرشته نیست چه جای پری وشان
در خلوت دلم که غمت تکیه گاه کرد
چند از خیال خط تو مشق جنون کنم
سودا ببین که نامه عمرم سیاه کرد
کافر دلم بعشق دو زنارت ایصنم
یکرنگ کفر گشت و خدا را گواه کرد
منت ز آفتاب نبرد از فرشته هم
اهلی که سایه سگ این در پناه کرد
آنشوخ هرچه کرد هم از یک نگاه کرد
ای شاه حسن در دل ویران ز عشق تست
گنجی که صدهزار گدا پادشاه کرد
من بی تو چون زنم دم خوش؟ کاتش غمت
در سینه هر نفس که زدم دود آه کرد
جای فرشته نیست چه جای پری وشان
در خلوت دلم که غمت تکیه گاه کرد
چند از خیال خط تو مشق جنون کنم
سودا ببین که نامه عمرم سیاه کرد
کافر دلم بعشق دو زنارت ایصنم
یکرنگ کفر گشت و خدا را گواه کرد
منت ز آفتاب نبرد از فرشته هم
اهلی که سایه سگ این در پناه کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.