۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷۲

گه بصلحند این بتان گه رسم جنگی مینهند
دلربایان دام دل هردم برنگی می نهند

بهر شیرین گر بتلخی رفت فرهاد از جهان
نام او باقی است تا سنگی بسنگی می نهند

هم عفا الله زان وفاداران که بر ریش دلی
مرهمی گاهی به پیکان خدنگی می نهند

عاشقانرا شرط باشد بیخ خود کندن نخست
گر بنای عشق بر ناموس و ننگی می نهند

بی دلانرا از دهان خود به موسی دست گیر
کاین گرفتاران قدم در راه تنگی می نهند

نشنوند از ناز خوبان ناله اهلی چو چنگ
گرچه مستان گوش بر آواز چنگی می نهند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.