هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد عشق و هجران را بیان میکند. شاعر از بیتابی دل در فراق یار میگوید و رنج ناشی از دوری و حتی وصلت را توصیف میکند. او از بیوفایی و رشک گلرخان شکایت دارد و خود را همچون سگی وفادار میداند که بارها رانده شده اما باز میگردد. همچنین، اشارهای به جنون عشق و رازداری اهل درد دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جنون عشق و رنج هجران نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۷۷۴
دل ز فریب گلرخان بی تو شکیب چون کند
کیست که خار خار تو از دل ما برون کند
هجر تو جانگداز شد وصل تو جانگدازتر
کار دلم ز دست شد هم تو بگو که چون کند
گر بچمن گذر کنی گل چو بتان ز رشگ تو
چهره خود بناخنان پیش تو غرق خون کند
چند برانی ام ز در چون سگ و بازخوانی ام
کی سگ آزموده را کس دگر آزمون کند
بوی جنون اگر دمد از دم عاشقان چه شد
هرکه نشست با پری چون حذر از جنون کند
اهلی خسته درد تو هم ز تو می کند نهان
زان رخ زرد خویشرا پیش تو غرق خون کند
کیست که خار خار تو از دل ما برون کند
هجر تو جانگداز شد وصل تو جانگدازتر
کار دلم ز دست شد هم تو بگو که چون کند
گر بچمن گذر کنی گل چو بتان ز رشگ تو
چهره خود بناخنان پیش تو غرق خون کند
چند برانی ام ز در چون سگ و بازخوانی ام
کی سگ آزموده را کس دگر آزمون کند
بوی جنون اگر دمد از دم عاشقان چه شد
هرکه نشست با پری چون حذر از جنون کند
اهلی خسته درد تو هم ز تو می کند نهان
زان رخ زرد خویشرا پیش تو غرق خون کند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.