هوش مصنوعی:
این شعر از درد فراق، غم و عشق ناگسستنی سخن میگوید. شاعر از رنجهای عاشقانه، بیقراری و فداکاری در راه معشوق مینویسد و آرزو میکند که حتی دود دلهای سوخته به آسمان برسد. تصاویری مانند سوختن مانند شمع، خاک شدن در راه معشوق و خارهای بلا در مسیر عشق، احساسات عمیق و آتشین شاعر را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و غمانگیز، استفاده از استعارههای پیچیده و احساسات شدید در شعر، برای درک بهتر به بلوغ عاطفی و شناختی نیاز دارد. نوجوانان در این سن معمولاً توانایی تحلیل چنین مضامینی را دارند.
شمارهٔ ۷۸۵
دل خورد غم که چرا مرده صفت خاک شود
زنده چون شمع بسوزش که زغم پاک شود
نه من از زخم فراق تو جگر چاک شدم
گر بکوهی رسد این زخم جگر چاک شود
گر سگ کوی تو خونم بخورد غم نبود
غم از آنست که دیوانه و بی باک شود
چند سوزد فلک از داغ فراقت دل خلق
آه اگر دود دل خلق بر افلاک شود
همه جا در ره من خار بلا میروید
بسکه باران غم از دیده نمناک شود
سر اهلی که سجودش همه در پای تو بود
بهتر آنست که هم در قدمت خاک شود
زنده چون شمع بسوزش که زغم پاک شود
نه من از زخم فراق تو جگر چاک شدم
گر بکوهی رسد این زخم جگر چاک شود
گر سگ کوی تو خونم بخورد غم نبود
غم از آنست که دیوانه و بی باک شود
چند سوزد فلک از داغ فراقت دل خلق
آه اگر دود دل خلق بر افلاک شود
همه جا در ره من خار بلا میروید
بسکه باران غم از دیده نمناک شود
سر اهلی که سجودش همه در پای تو بود
بهتر آنست که هم در قدمت خاک شود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.