۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۹۱

بیا که نرگس ساقی بشارتی دارد
سر نیاز صراحی اشارتی دارد

بهر زبان که بود حرف عشق باشد نیک
سخن بفهم که هرکس عبارتی دارد

کجاست غیرت عشقت که زاهد از نخوت
به عاشقان تو چشم حقارتی دارد

به کعبه سر کویت که خاک پاکان است
خوشا صبا که مجال زیارتی دارد

به خاکپای تو کز خاک ره کسم نشناخت
مگر کسیکه درین ره بصارتی دارد

خراب چون نشود خانه دل عشاق
که هر دم از ستم عشق غارتی دارد

به خون دیده طهارت همی کند اهلی
اگرچه مست بتان شد طهارتی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.