هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، با تصاویر شاعرانه و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق، درد فراق، و حالات عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند ماه، غزالان، گل‌ها، و خورشید برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. همچنین، اشعار حاوی مضامینی مانند شوریدگی (مجنون)، مستی عشق، و رنج‌های عاشقانه است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استعاره‌های ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۹۹

تا کام ماه یکشب از دیدنش برآمد
بسیار شب چو دزدان از روزنش برآمد

در دشت از آن غزالان گردند گرد مجنون
کز خون دل ریاحین پیرامنش برآمد

من مست پیر دیرم کان گلبن سعادت
نخل گلی چو ساقی از دامنش برآمد

خورشید خود چو دیدم افزود اشک حسرت
باور مکن که کامی از دیدنش برآمد

آن خرمن گل از خط ننشاند فتنه چندان
تا از بنفشه دودی در خرمنش برآمد

از بسکه ریخت عاشق از دیده خون بدامن
سیلی ز خون دیده تا گردنش برآمد

آن باغبان که دایم با سرو ناز نازد
کی سرو خوشخرامی از گلشنش برآمد

از داغ سینه اهلی چون لاله جامه بر کند
با پینه های خونین پیراهنش برآمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.