هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، درباره عشق نافرجام و درد هجران است. شاعر از معشوقی پریچهره میگوید که با ناز و کرشمههایش دلها را میرباید، اما به عاشق بیوفا میکند. همچنین اشارهای به مفاهیمی مانند غرور، مالپرستی و مقایسههای اجتماعی دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات اجتماعی و فلسفی موجود در متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸۰۰
اگر آن پری بعاشق نظر از وصال دارد
ز کرشمه اش که داند که چه در خیال دارد
دل تیره بخت مارا چه سعادتی ازین به
که ز ما برید و اکنون بتو اتصال دارد
مرو ای پری ببستان دل گل بخون مگردان
که بسینه خارخاری گل از آن جمال دارد
غم هجر اگر رساند همه را بحال مردن
تو کجا ز ناز پرسی که کسی چه حال دارد
به کسی نمی نماید خضر آب زندگانی
ز لب تو آب حیوان مگر انفعال دارد
بزمین رقیب ترسم که فرو رود چو قارون
که کمال سر گرانی ز غرور مال دارد
به سگش چگونه اهلی ز کمال خود زند دم
که به نسبت سگ او صفت کمال دارد
ز کرشمه اش که داند که چه در خیال دارد
دل تیره بخت مارا چه سعادتی ازین به
که ز ما برید و اکنون بتو اتصال دارد
مرو ای پری ببستان دل گل بخون مگردان
که بسینه خارخاری گل از آن جمال دارد
غم هجر اگر رساند همه را بحال مردن
تو کجا ز ناز پرسی که کسی چه حال دارد
به کسی نمی نماید خضر آب زندگانی
ز لب تو آب حیوان مگر انفعال دارد
بزمین رقیب ترسم که فرو رود چو قارون
که کمال سر گرانی ز غرور مال دارد
به سگش چگونه اهلی ز کمال خود زند دم
که به نسبت سگ او صفت کمال دارد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.