هوش مصنوعی: این متن شعری از حافظ است که به ارزش عشق و اصالت انسان می‌پردازد. شاعر عشق را بالاترین مقام برای انسان می‌داند و بی‌عشق بودن را بی‌ارزش می‌خواند. او همچنین به اهمیت خدمت به اهل دل اشاره می‌کند و بی‌تمیزی را نکوهش می‌کند. در ادامه، شاعر از نوبت در بزم عشق و امکان رسیدن به سعادت سخن می‌گوید و در پایان، تواضع در برابر بزرگان را توصیه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۰۱

به تاج عشق سر آدمی عزیز بود
اگرنه عشق بود آدمی چه چیز بود

تمیز خدمت اصحاب دل سگ آدم کرد
سگ است بهتر از آن کس که بی تمیز بود

به نوبت است درین بزم جام وصل دلا
اگر نصیب شود دولت تو نیز بود

چو ذره ظن مبر ای دل که پیش آن خورشید
هزار همچو تو را قدر یک پشیز بود

تو گر به اهلی بی زر نظر کنی لطف است
وگرنه هرکه تو بینی بزر عزیز بود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.