هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق نافرجام، رنجهای پنهان، و ناامیدیهای زندگی سخن میگوید. شاعر از بیتوجهی معشوق، تنهایی، و ضعف روحی خود مینالد و احساس میکند که در قفس دنیا گرفتار شده است. همچنین، اشارهای به بیاعتنایی معشوق به دیگران و تمرکز او بر شخصی دیگر دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، ناامیدی و اندوه عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند قضا و قدر یا استعارههای عمیق شعری نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارد.
شمارهٔ ۸۰۶
شمشاد تو پروای کس از ناز ندارد
با چشم سیه گو که نظر باز ندارد
از عشق ننالیم که این زخم نهانی است
یعنی که قضا میزند آواز ندارد
مرغ دل ما در قفس دهر از آن ماند
کز ضعف درون قوت پرواز ندارد
گر خاک بسر میکنم از خانه خرابی
پروای من آن خانه برانداز ندارد
خوشباش که کس محرم راز دل ما نیست
مجنون تو کس همدم و همراز ندارد
در پای خسان چون نشوم همچو گیاپست
گر سرو توام بخت سرافراز ندارد
اهلی نظرش جانب آن ترک ختایی است
چشم کرم از مردم شیراز ندارد
با چشم سیه گو که نظر باز ندارد
از عشق ننالیم که این زخم نهانی است
یعنی که قضا میزند آواز ندارد
مرغ دل ما در قفس دهر از آن ماند
کز ضعف درون قوت پرواز ندارد
گر خاک بسر میکنم از خانه خرابی
پروای من آن خانه برانداز ندارد
خوشباش که کس محرم راز دل ما نیست
مجنون تو کس همدم و همراز ندارد
در پای خسان چون نشوم همچو گیاپست
گر سرو توام بخت سرافراز ندارد
اهلی نظرش جانب آن ترک ختایی است
چشم کرم از مردم شیراز ندارد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.