هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به زیبایی و تأثیر عمیق معشوق بر شاعر می‌پردازد. شاعر از عشق و جذابیت معشوق سخن می‌گوید که مانند بهار، عمرش را از پیری به جوانی بازگردانده است. همچنین، او از درد هجران و سوختن در آتش عشق شکایت می‌کند، اما حتی در این رنج نیز بوی معشوق برایش مانند مشک خوشبو است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارند.

شمارهٔ ۸۲۳

ای بچشم جان من حسن تو شورانگیزتر
آفتابت در دل پر آتش ما تیزتر

شد بهار عمرم از پیری خزان در عشق تو
همچنان بینم پر از شاخ گل نو خیزتر

عالمی کشتی و خواهی زارتر کشتن مرا
زانکه می بینم ببخت خود ترا خونریزتر

هر کجا ای شاخ گل باشی ببویت پی برم
بسکه می یابم ز گل بوی تو مشک آمیزتر

هر کرا در دوزخ هجران چو اهلی سوختی
خاک او شد از نسیم خلد عنبر بیزتر
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.