۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲۳

ای بچشم جان من حسن تو شورانگیزتر
آفتابت در دل پر آتش ما تیزتر

شد بهار عمرم از پیری خزان در عشق تو
همچنان بینم پر از شاخ گل نو خیزتر

عالمی کشتی و خواهی زارتر کشتن مرا
زانکه می بینم ببخت خود ترا خونریزتر

هر کجا ای شاخ گل باشی ببویت پی برم
بسکه می یابم ز گل بوی تو مشک آمیزتر

هر کرا در دوزخ هجران چو اهلی سوختی
خاک او شد از نسیم خلد عنبر بیزتر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.