هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از عشق است. شاعر از شکست در عشق و افزایش غم و اندوه خود می‌گوید و از روزهای سخت و خسته‌کننده‌ای سخن می‌گوید که هر روز سخت‌تر می‌شوند. او از معشوق می‌خواهد که بازگردد تا از یاد او دل و دیده را بشوید. در نهایت، شاعر برای معشوق آرزوی خوشبختی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۸۳۲

کاکل شکست و شد گره کار بسته تر
کار دل شکسته ما شد شکسته تر

ابرو گشاده بود و مرا کار بسته بود
بر زد گره بر ابرو و شد کار بسته تر

اکنون طمع به خسته غم نیست کز دلش
آتش بلندتر شد و افغان نشسته تر

در انتظار روز دگر چند جان دهد
بیمار دل که روز به روز است خسته تر

بازآ که ما بیاد تو از نقش دیگران
دل شسته ایم و دیده ز دل نیز شسته تر

اهلی بیمن عشق تو ای آفتاب حسن
باشد همیشه روز بروزش خجسته تر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.