هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی سخن میگوید. او از مرگ، بیخودی، و آرزوی بازگشت به زندگی مینویسد و از معشوق میخواهد که او را نجات دهد. همچنین، اشارهای به معجزات و مفاهیم مذهبی مانند عیسی و قیامت دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشاره به مرگ و مفاهیم مذهبی، ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد و درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸۳۷
یک جرعه به خاکم فکن و خاک بجوش آر
وز بیخودی مرگ مرا باز بهوش آر
یکبار صبوحی زده از خانه برون آی
چون صبح قیامت همه عالم بخروش آر
من ماهی لب تشنه ام ای خضر کرامت
بازم چو خط خود بلب چشمه نوش آر
تا چند نهی گوش بر افسانه مردم
یکره سخن عاشق خود نیز بگوش آر
اهلی اگرت هست هوس معجز عیسی
تابوت من آخر به در باده فروش آر
وز بیخودی مرگ مرا باز بهوش آر
یکبار صبوحی زده از خانه برون آی
چون صبح قیامت همه عالم بخروش آر
من ماهی لب تشنه ام ای خضر کرامت
بازم چو خط خود بلب چشمه نوش آر
تا چند نهی گوش بر افسانه مردم
یکره سخن عاشق خود نیز بگوش آر
اهلی اگرت هست هوس معجز عیسی
تابوت من آخر به در باده فروش آر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.