هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و درد دل سخن میگوید. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود میگوید و بیان میکند که حتی کوهها نیز تحمل این زیبایی را ندارند. شاعر همچنین به ناتوانی خود در ترک عشق اشاره میکند و اینکه هر بار که معشوق را میبیند، دوباره عشقش آغاز میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۸۴۴
المنه لله که دگر مرغ خوش آواز
قانون غزل کرد بمضراب زبان ساز
چون لاله دلم چاک شد از باد بهاری
وقت است که این داغ کهن تازه شود باز
هرگز بزمین توسن بختش نرساند
هرچند بدان میل کند سرو سرافراز
آن حسن پریوش که تحمل نکند کوه
دیوانه کند لا به کز آن پرده برانداز
اهلی چه کند توبه ز معشوق پرستی
کآخر چو بتی دید همان میکند آغاز
قانون غزل کرد بمضراب زبان ساز
چون لاله دلم چاک شد از باد بهاری
وقت است که این داغ کهن تازه شود باز
هرگز بزمین توسن بختش نرساند
هرچند بدان میل کند سرو سرافراز
آن حسن پریوش که تحمل نکند کوه
دیوانه کند لا به کز آن پرده برانداز
اهلی چه کند توبه ز معشوق پرستی
کآخر چو بتی دید همان میکند آغاز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.