۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴۴

المنه لله که دگر مرغ خوش آواز
قانون غزل کرد بمضراب زبان ساز

چون لاله دلم چاک شد از باد بهاری
وقت است که این داغ کهن تازه شود باز

هرگز بزمین توسن بختش نرساند
هرچند بدان میل کند سرو سرافراز

آن حسن پریوش که تحمل نکند کوه
دیوانه کند لا به کز آن پرده برانداز

اهلی چه کند توبه ز معشوق پرستی
کآخر چو بتی دید همان میکند آغاز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.