هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و عشق به او می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند سرو قامت و گل رخسار، معشوق را ستایش می‌کند و از رنج‌های عشق و ملامت‌های آن سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند بهشت و دوزخ دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.

شمارهٔ ۸۶۱

نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس
مگر قیام تو آمرزش قیامت بس

چو نخل گل دگران خویش اگر بیارایند
ترا همین گل رخسار و سرو قامت بس

چو دورم از بهشتی صفت چه سوزی باز
عذاب دوزخیان حسرت و ندامت بس

به پیش قد تو سرو از غرامت است بپای
دگر خجل مکن اورا همین غرامت بس

من و ملامت عشق تو گر شوم کشته
مرا ز کنج لحد گوشه سلامت بس

جمال دوست بود خونبهای کشته عشق
شهید عشق بتان را همین کرامت بس

سگ ملامت اهل شب از فغان می کرد
گر آمی بود او را همین ملامت بس
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.