هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق نافرجام و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از بی‌رحمی معشوق و دردهای دل شکسته می‌نالد و با استفاده از استعاره‌هایی مانند غنچه، گل، خار و بلبل، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به داستان یوسف و یعقوب دارد که نشان‌دهنده عمق رنج و انتظار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استعاره‌های ادبی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، لحن غمگین و بیان رنج عشق نافرجام更适合 خوانندگانی با درک بالاتر از احساسات و ادبیات.

شمارهٔ ۸۷۱

چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش
گر قبله بود کس نکند روی برویش

هرگه به تبسم بگشاد آن دهن تنگ
بر تنگدلان رحم نشد یکسر مویش

از بسکه کشد غنچه صفت رو بهم از خشم
صد چاک چو گل شد دلم از تنگی خویش

ای باد اگر آن نوگل بیرحم بعاشق
زنهار نبخشید تو زنهار بگویش

گر خار دل آزردن بلبل نبود عیب
زشت است اگر بدرسد از روی نکویش

اهلی ز خریداری یوسف چه زنی دم
یعقوب صفت چشم همیدار به بویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.