هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق بیقید و شرط به معشوق، پایبندی به عهد عشق، و تمایل به مستی از دیدار یار است. همچنین، به مفاهیمی مانند یکرنگی در کفر و ایمان، ضرورت بیداری در راه عشق، و تنهایی و بیسامانی در عشق اشاره دارد. شاعر از دیوانگی در عشق و آزار خود سخن میگوید و در نهایت، به ارزش درد و رنج در مقایسه با نقد دولت در بازار خوبان میپردازد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیاز به درک و تجربهی زندگی برای درک کامل معانی شعر، و اشاره به مفاهیمی مانند کفر و ایمان که ممکن است برای سنین پایینتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۸۷۶
ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خویش
تا قیامت بر نمیگردیم از گفتار خویش
می بمستان ده که عاشق تشنه دیدار تست
جان ما را مست کن از شربت دیدار خویش
کفر و ایمان هر دو را سررشته از یکرنگی است
کافری باید که ننگش آید از زناز خویش
شیخ اگر از خواب لافد مرد راه عشق نیست
مرد را باید که بیداری بود در کار خویش
چشم یاری کی بود از بخت بی سامان مرا
یار کس هرگز نگردد هرکه نبود یار خویش
همت هر کس که بینم در پی آسایش است
اهلی دیوانه دایم در پی آزار خویش
گرچه در بازار خوبان نقد دولت میخرند
دردمندان هم سری دارند با دستار خویش
تا قیامت بر نمیگردیم از گفتار خویش
می بمستان ده که عاشق تشنه دیدار تست
جان ما را مست کن از شربت دیدار خویش
کفر و ایمان هر دو را سررشته از یکرنگی است
کافری باید که ننگش آید از زناز خویش
شیخ اگر از خواب لافد مرد راه عشق نیست
مرد را باید که بیداری بود در کار خویش
چشم یاری کی بود از بخت بی سامان مرا
یار کس هرگز نگردد هرکه نبود یار خویش
همت هر کس که بینم در پی آسایش است
اهلی دیوانه دایم در پی آزار خویش
گرچه در بازار خوبان نقد دولت میخرند
دردمندان هم سری دارند با دستار خویش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.