هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع عشق و فداکاری در راه آن میپردازد. شاعر بیان میکند که عاشق واقعی باید مانند فرهاد از جان بگذرد و در راه عشق، قلندر باشد. همچنین، اشارهای به گذشت و پاکی در عشق دارد و از ستمگری در عشق ابراز تأسف میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی نیاز به دانش پیشزمینه دارد.
شمارهٔ ۸۷۸
یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش
هرکه شد خورشید باید ذره پرور بودنش
پیش ما سهل است چون فرهاد ترک جان ولی
حیف باشد خسرو خوبان ستمگر بودنش
ما بهمت چون سکندر دست شستیم از حیات
تا نباید آب خضر از ما مکدر بودنش
دست و پا نتوان زدن در بحر عشق از زیرکی
غرقه طوفان چه حاصل از شناور بودنش
در طریق عاشقی اهلی سر و سامان مجوی
هرکه این ره میرود باید قلندر بودنش
هرکه شد خورشید باید ذره پرور بودنش
پیش ما سهل است چون فرهاد ترک جان ولی
حیف باشد خسرو خوبان ستمگر بودنش
ما بهمت چون سکندر دست شستیم از حیات
تا نباید آب خضر از ما مکدر بودنش
دست و پا نتوان زدن در بحر عشق از زیرکی
غرقه طوفان چه حاصل از شناور بودنش
در طریق عاشقی اهلی سر و سامان مجوی
هرکه این ره میرود باید قلندر بودنش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.