هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و عاشقی سخن میگوید و از رنجها و ملامتهایی که در این راه متحمل شده است. او با استفاده از استعارههای زیبا مانند خار، گل، آفتاب و خرمن، احساسات عمیق خود را بیان میکند. شاعر به عشق بیپایان خود اشاره دارد و تمایلش به وصال معشوق را نشان میدهد، حتی اگر این عشق باعث نابودی او شود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ملامت ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۸۷۹
کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش
خار گل کن به من از برق رخ روشن خویش
ذوق پابوس تو بیرون نرود از دل من
گر به بینم بمثل دست تو در گردن خویش
آفتابی تو و از ذوق وصالت همه شب
چشم امید گشایم به در روزن خویش
مست میخانه چنانم که گرم دست دهد
خشت آن خانه کنم تا بقیامت تن خویش
گوشه گلخن ما مسکن آن سرمست است
که بصد گلشن جنت ندهد گلخن خویش
خوشه چینی کند از خرمن آنکس اهلی
که چو مجنون تو آتش زده در خرمن خویش
گوشه چشم فکن کز هوس سروقدت
کردم از خون جگر لاله ستان دامن خویش
خار گل کن به من از برق رخ روشن خویش
ذوق پابوس تو بیرون نرود از دل من
گر به بینم بمثل دست تو در گردن خویش
آفتابی تو و از ذوق وصالت همه شب
چشم امید گشایم به در روزن خویش
مست میخانه چنانم که گرم دست دهد
خشت آن خانه کنم تا بقیامت تن خویش
گوشه گلخن ما مسکن آن سرمست است
که بصد گلشن جنت ندهد گلخن خویش
خوشه چینی کند از خرمن آنکس اهلی
که چو مجنون تو آتش زده در خرمن خویش
گوشه چشم فکن کز هوس سروقدت
کردم از خون جگر لاله ستان دامن خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.