هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید و احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. او از دیدن معشوق و بودن در کنارش لذت می‌برد، اما از اضطراب و سردرگمی در برابر سوالات معشوق نیز رنج می‌برد. شاعر آرزو می‌کند که بتواند معشوق را ببوسد و از لبانش شربتی بنوشد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعری ممکن است برای سنین پایین‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۸۸۲

چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش
آورم از شوق او دست در آغوش خویش

وه چه خوش آندم که تو مست نشینی برم
وانکه نبینم دگر تکیه گهت دوش خویش

چونکه سیوالی کنی مضطربم در جواب
بسکه همی گم کنم از سخنت هوش خویش

گوشم از آن لب چه یافت دولت سر گوشیی
کاش توانستمی بوسه زدن گوش خویش

چند چو اهلی ز دور لب گزم و خون خورم
شربتی آخر ببخش از لب چون نوش خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.