هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر عرفانی و اخلاقی است که بر اهمیت شادی و امیدواری در زندگی تأکید دارد. شاعر از مخاطب میخواهد که با وجود مشکلات و ناملایمات زندگی، خوشباش باشد و با دیگران نیز با مهربانی و شادی رفتار کند. همچنین، اشارهای به گذرا بودن سختیها و فرارسیدن صبح امید دارد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد، اما نوجوانان و بزرگسالان میتوانند از پیامهای آن بهرهمند شوند.
شمارهٔ ۸۸۵
عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش
صبح امید شود همدم ما هم خوشباش
همه عالم بتو ای خواجه گرفتم که بدند
تو گرانی مکن و با همه عالم خوشباش
زخم دل به بود از منت مرهم ز طبیب
دست بر دل نه و بی منت مرهم خوشباش
یکدم ای صبح سعادت که چراغم باقی است
تو هم آخر بمن سوخته یکدم خوشباش
خوش برآ بر در آن مه بسگانش اهلی
سخن اینست که با عالم و آدم خوشباش
صبح امید شود همدم ما هم خوشباش
همه عالم بتو ای خواجه گرفتم که بدند
تو گرانی مکن و با همه عالم خوشباش
زخم دل به بود از منت مرهم ز طبیب
دست بر دل نه و بی منت مرهم خوشباش
یکدم ای صبح سعادت که چراغم باقی است
تو هم آخر بمن سوخته یکدم خوشباش
خوش برآ بر در آن مه بسگانش اهلی
سخن اینست که با عالم و آدم خوشباش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.