۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰۵

چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش
بگذار که خالی کنم از گریه دل خویش

گر سوزش پروانه ز نزدیکی شمع است
من سوختم از دوری شمع چگل خویش

داغ سگ کویت همه را خط غلامی است
ما نیز نهادیم برین خط سجل خویش

حقا که برابر نکنم عیش دو عالم
با شادی گه گاه و غم متصل خویش

هرچند که اهلی ز جهان مهر گیاجست
بویی نشنیدست مگر ز آب و گل خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.