هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، گفت‌وگویی میان دو عاشق و معشوق را به تصویر می‌کشد. شاعر از معشوق می‌خواهد که از بازی با موهایش دست بردارد، در حالی که معشوق با شوخی پاسخ می‌دهد. سپس شاعر ابراز وفاداری می‌کند و از معشوق می‌خواهد که از او دوری نکند. در ادامه، توصیفی از زیبایی معشوق و تأثیر عشق بر شاعر ارائه می‌شود. شعر با اشاره به درد عشق و سوختن در آتش اشتیاق پایان می‌یابد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، درک آن را برای سنین پایین دشوار می‌کند. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با احساسات و مفاهیم عمیق این شعر ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۹۰۷

چو گفتم از کف من زلف را به تاب مکش
بخنده گفت کهه کوته کن و دراز مکش

سرم فدای تو باد ای طبیب بهر خدا
قدم ز پرسش بیمار خویش بازمکش

بدامن تو غبارم نمیرسد ای گل
تو دامن از من رسوا به احتراز مکش

بیا نظاره کن آن سرو ناز را ای دل
ز باغبان بتماشای سرو نازمکش

به خشم و ناز اگر یار سر کشد از تو
تو گر حریف نیازی سر از نیاز مکش

گرفت آتش آه تو در دلم اهلی
بسوختم دگر این آه جانگداز مکش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.