هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و دردهای عشق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که عمر خود را در بند عشق گذرانده و از شادی‌های زندگی محروم مانده است. او از شعله‌های آه و درد در سینه‌اش می‌گوید و خود را اسیر و مستمند عشق می‌داند. همچنین اشاره می‌کند که عشق آنقدر دردناک است که حتی از عذاب قیامت هم سخت‌تر به نظر می‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و دردهای روحی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۲۰

مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق
افتاده باز در پی دل در کمند عشق

از شاخ عمر میوه شادی نچیده است
دستی که کوته است ز نخل بلند عشق

در سنگلاخ سینه من شعله های آه
هریک شراره ایست ز نعل سمند عشق

بس دل اسیر غم شد و آزاد گشت باز
مسکین منم هنوز چنین مستمند عشق

اهلی غم از عذاب قیامت نمیخورد
از بسکه هست سوخته و دردمند عشق
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.