۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲۰

مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق
افتاده باز در پی دل در کمند عشق

از شاخ عمر میوه شادی نچیده است
دستی که کوته است ز نخل بلند عشق

در سنگلاخ سینه من شعله های آه
هریک شراره ایست ز نعل سمند عشق

بس دل اسیر غم شد و آزاد گشت باز
مسکین منم هنوز چنین مستمند عشق

اهلی غم از عذاب قیامت نمیخورد
از بسکه هست سوخته و دردمند عشق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.