۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۳۴

عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل
کی بی فروغ روی تو بیند فراغ دل

شمع رخت ز آتش موسی خبر دهد
زین است آتشی که فروزد چراغ دل

چون گل اگرچه سوخت بصد داغ غم دلم
بوی دلم چو غنچه نرفت از دماغ دل

هرکو بداغ غم بنهد دل ز عاشقی
هرگز گل مراد نچیند ز باغ دل

داغ بتان چراغ دل عاشقان بود
روشن بود چراغ تو اهلی بداغ دل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.