هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد و رنج زندگی و عشق سخن میگوید. شاعر از تیرهای عشق و غم مینالد و زندگی را دشوارتر از مرگ میداند. او به دیوانگی در عشق اشاره میکند و از ناامیدی و خارهای غم در زندگی میگوید. در نهایت، شاعر به مستی و توبههای پی در پی اشاره میکند که نشاندهندهٔ تلاش برای فرار از دردهاست.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ، غم، و مستی ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۹۳۵
بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گل
هنوز لذت تیرت نمیرود از دل
دلا ز مشکل غم کار بر خود آسان کن
که مردنت بود آسان و زندگی مشکل
چه جای خار که گل گر فتد شود خارت
ز هرچه دامن همت نگیردت بگسل
به ذره یی چو تو خورشید صد نظر دارد
تا غافل از وی و مشغول خود زهی غافل
متاع عقل ببازار عشق کس نخرد
درین معامله دیوانه میشود عاقل
بیار می که ز مستی خجل شدن سهل است
هزار بار مرا توبه کرده است خجل
ز دیده حاصل اهلی همیشه خار غم است
ز شوره زار بجز خار کی شود حاصل
هنوز لذت تیرت نمیرود از دل
دلا ز مشکل غم کار بر خود آسان کن
که مردنت بود آسان و زندگی مشکل
چه جای خار که گل گر فتد شود خارت
ز هرچه دامن همت نگیردت بگسل
به ذره یی چو تو خورشید صد نظر دارد
تا غافل از وی و مشغول خود زهی غافل
متاع عقل ببازار عشق کس نخرد
درین معامله دیوانه میشود عاقل
بیار می که ز مستی خجل شدن سهل است
هزار بار مرا توبه کرده است خجل
ز دیده حاصل اهلی همیشه خار غم است
ز شوره زار بجز خار کی شود حاصل
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.