هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق، درد فراق، بی‌توجهی معشوق و رنج‌های عشق سخن می‌گوید. او از تأثیرات عشق بر دل، بی‌وفایی زمانه و دردهای روحی ناشی از عشق شکایت دارد و در عین حال، به وفاداری و عشق عمیق خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند درد فراق و بی‌وفایی زمانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۹۳۶

ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در دل
تغافل تو همه التفات و ما غافل

چرا ز دیدن مجنون ملولی ای لیلی
همان شمر که سگس میدود پی محمل

بکش به تیغم و دشمن مهل که طعنه زند
که زخم تیر زبان ها نمیرود از دل

اگر بمن همه عالم خوشند و گر ناخوش
ز لطف و قهر کسم نیست غم تو دل بگسل

مبین بخشم مرا تا نگردم آشفته
کزین نگاه تو دیوانه میشود عاقل

زمانه دشمن اهل نظر بود دایم
بکش به مهرم و قتلم بروزگار مهل

به آب دیده دلم کشته وفا پرورد
چه سود از دل اهلی که خار شد حاصل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.