هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر ناامیدی و سرخوردگی شاعر از عشق و زندگی است. او از فراموشی آموزههای اخلاقی، همنشینی با نااهلان، و سکوت در برابر رنج عاشقان سخن میگوید. همچنین، از تسلیم شدن در برابر جوانان دنیاپرست و دوری از راه حق ابراز تأسف میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند «دستی که با سگ تو در آغوش کردهایم» ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۹۳۷
ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم
هر نکته یی که هست فراموش کرده ایم
در گردن فرشته حمایل نمی کنیم
دستی که با سگ تو در آغوش کرده ایم
هرجا که گفته ایم حدیثی ز سوز خود
بس عاشقان سوخته خاموش کرده ایم
از دست دل که نیست ز یک قطره خون زیاد
هر دم هزار کاسه خون نوش کرده ایم
اهلی گرفته ره به در پیر خرقه پوش
ما رو بدان جوان قباپوش کرده ایم
هر نکته یی که هست فراموش کرده ایم
در گردن فرشته حمایل نمی کنیم
دستی که با سگ تو در آغوش کرده ایم
هرجا که گفته ایم حدیثی ز سوز خود
بس عاشقان سوخته خاموش کرده ایم
از دست دل که نیست ز یک قطره خون زیاد
هر دم هزار کاسه خون نوش کرده ایم
اهلی گرفته ره به در پیر خرقه پوش
ما رو بدان جوان قباپوش کرده ایم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.