هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شکستن پیمان‌ها و عهدها سخن می‌گوید، از تلاش برای توبه و سپس شکست در آن، و از رهایی از قید و بندهای عقل و خرد. او به دیوانگی و آزادی از conventions اجتماعی اشاره می‌کند و در نهایت به پذیرش شکست و بی‌اعتنایی به نظر دیگران می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند دیوانگی و شکستن عهدها نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۴۰

ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم
پیمان دو عالم به دو پیمانه شکستیم

اول چه حکیمانه ره توبه گرفتیم
آخر که شکستیم چه رندانه شکستیم

بستیم ز تعلیم خرد نخل امیدی
آنهم بمراد دل دیوانه شکستیم

باشد که دل دوست نرنجد که غمی نیست
گر در نظر مردم بیگانه شکستیم

مردیم ز غم اهلی و بستیم زبان را
برخیز که هنگامه افسانه شکستیم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.