۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۵۰

ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم
پیش از وجود داغ تو بر دل نهاده ایم

ما درد پرور غم عشقیم اگر ترا
دل داده ایم پیش جفا هم ستاده ایم

اول ز هرچه هست نظر بسته ایم ما
وانگه بدوست چشم ارادت گشاده ایم

ما را ز یار طالع اگر نیست چاره چیست
کز مادر زمانه بدین بخت زاده ایم

اهلی ز دام عشق بسی رسته ایم لیک
انبار در کمند بلایی فتاده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.