۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۵۸

در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم
چون لاله کجا بود که داغی نکشیدیم

هرگز نگذشتی به رهی ایمه شبگرد
کاندر رهت از آه چراغی نکشیدیم

بی روی تو منت ز گل لاله نبردیم
هرگز ز خسی گنده دماغی نکشیدیم

آن خار ضعیفیم که از وادی محنت
هرگز ز هوس رخت بباغی نکشیدیم

اهلی چه نشاط آورد آن باده که هرگز
بی زهر غمی هیچ ایاغی نکشیدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.