۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۵۹

از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام
باری چو لاله سوخته یک پیاله ام

من خود چه اختیار به می داشتی و جام
گر پیر ره پیاله نکردی حواله ام

پیری بسال نیست بمعنی بود یقین
پیرم من و مرید شراب دو ساله ام

شادم ز خوان وصل بسنگی که میخورم
یعنی سگ بتان نه ز بهر نواله ام

اهلی بگوش غیر فغانم کجا رسد
هم او که زخم زد شنود آه و ناله ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.