هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه و عرفانی، از عشق و نیاز به معشوق الهی سخن می‌گوید. او از مستی و سجده در برابر معشوق، تاریکی‌های درون و امید به نور الهی، و تقاضای کمک برای رهایی از خودپسندی می‌گوید. شاعر همچنین به بی‌چارگی خود در عشق اشاره کرده و تنها راه نجات را تسلیم در برابر معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا پیچیده باشد.

شمارهٔ ۹۶۰

خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم
بخاک افتم و صد سجده نیاز کنم

شبی بخلوت تاریک من بود یارب
که همچو شمع درآیی و در فراز کنم

کرشمه یی کن و جامی بیار ای ساقی
مرا بطاعت و تقوی مهل که ناز کنم

تو آب خضری و من تشنه این کنایت بس
چه حاجتست که دیگر سخن دراز کنم

مجال سجده نمی یابم از نظاره تو
تو خود بگو که من مست چون نماز کنم

ز عشق نیست مرا چاره یی جز این اهلی
که ترک چاره کنم رو بچاره ساز کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.