هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و تنهایی‌های خود می‌گوید و بیان می‌کند که هرگز در آرامش و خوشی ننشسته است. او از عشق و هجران سخن می‌گوید و از سوختن در آتش دوری و فراق می‌نالد. در پایان، شاعر به نوعی دعوت به شادی و رهایی از غم می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۹۶۲

نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم
با لاله رخی گوشه باغی ننشستیم

مردیم بتاریکی و تنهایی هجران
یکشب به مهی پیش چراغی ننشستیم

ما سوختگان را چه فتادست که هرگز
بی دود دل و آتش داغی ننشستیم

ماییم درین صیدگه از غایت دوری
آن کشته که در وصله زاغی ننشستیم

اهلی بشکن لاله صفت ساغر و برخیز
خوش کاین همه در بند ایاغی ننشستیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.