۱۵۱ بار خوانده شده
ماییم که در دیر خرابات مقیمیم
دیرینه دیریم و ز رندان قدیمیم
خلق کرم پیر مغان دام ره ماست
حقا که سگ و بنده آن خلق کریمیم
ای یوسف جان چشم همه بر گل وصلت
ماییم که از باغ تو قانع به نسیمیم
ترسا بچگان با همه علم و هنر ما
با ما ننشینند که ما بی زر و سیمیم
نقد دو جهان داو تو کردیم چو اهلی
ما همچو حریفان نه زبون طبع و لییمیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
دیرینه دیریم و ز رندان قدیمیم
خلق کرم پیر مغان دام ره ماست
حقا که سگ و بنده آن خلق کریمیم
ای یوسف جان چشم همه بر گل وصلت
ماییم که از باغ تو قانع به نسیمیم
ترسا بچگان با همه علم و هنر ما
با ما ننشینند که ما بی زر و سیمیم
نقد دو جهان داو تو کردیم چو اهلی
ما همچو حریفان نه زبون طبع و لییمیم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.