۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۶۷

ماییم که در دیر خرابات مقیمیم
دیرینه دیریم و ز رندان قدیمیم

خلق کرم پیر مغان دام ره ماست
حقا که سگ و بنده آن خلق کریمیم

ای یوسف جان چشم همه بر گل وصلت
ماییم که از باغ تو قانع به نسیمیم

ترسا بچگان با همه علم و هنر ما
با ما ننشینند که ما بی زر و سیمیم

نقد دو جهان داو تو کردیم چو اهلی
ما همچو حریفان نه زبون طبع و لییمیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.