هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان می‌کند که دل به دنیای پر از غم نمی‌بندد و حتی برای یک لحظه نیز آرامش دل را به دو عالم نمی‌فروشد. او از رندی خود دفاع می‌کند و حتی اگر شاه یا حاکم از او عیب‌جویی کند، سلطنت جم (نماد قدرت و حکومت) را به او نمی‌دهد. شاعر به نزاع با کسی بر سر علم و عقل نمی‌پردازد و زحمت بیهوده به خود و دیگران نمی‌دهد. او از کوتاه‌نظری که عاقبت‌اندیشی را به زر می‌فروشد، انتقاد می‌کند و خود را مانند یوسف عزیز می‌داند که به درهم فروخته نمی‌شود. در نهایت، شاعر عشق به حبیب را برتر از هر چیزی می‌داند و تا زنده است، آن را به عیسی مریم نمی‌دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۷۴

آنم که دل به عالم پُر غم نمی‌دهم
یکدم فراغ دل به دو عالم نمی‌دهم

گر شاه عیب رندی من کرد حاکم است
باری منش به سلطنت جم نمی‌دهم

هرگز به کس نزاع ندارم به علم و عقل
بیهوده زحمت کس و خود هم نمی‌دهم

کوته نظر فروخت به زر حسن عاقبت
من یوسف عزیز به درهم نمی‌دهم

اهلی غم حبیب که جان تازه داردم
تا زنده ام به عیسی مریم نمی‌دهم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.