هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و دلسوختگی میگوید. او با تصاویری مانند تیر خوردن، دل پر از خون، آتش درون و داغهای درونی و بیرونی، رنج خود را بیان میکند. همچنین، به عشق بیقرار و جنونآمیزش اشاره دارد و از بیقراری و ناآرامی خود در اثر این عشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و تصاویر شاعرانهای مانند درد، رنج و جنون عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
شمارهٔ ۹۷۸
ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم
دلی چو خانه زنبور پر ز خون دارم
چو لاله ظاهر و باطن در آتش است مرا
که داغ هم ز درون و هم از برون دارم
مرا حلال چو فرهاد لعل شیرین است
که دست در کمر کوه بیستون دارم
ز عقل نیست بزنجیر زلف یار طمع
مرا چکار بزلفت مگر جنون دارم
به سر همیشه دوانم چو چرخ از مهرت
کجا قرار و تحمل کجا سکون دارم
مگو که از نفس گرم اهلی ام در تاب
تو خود بگوی که آنش نهفته چون دارم
دلی چو خانه زنبور پر ز خون دارم
چو لاله ظاهر و باطن در آتش است مرا
که داغ هم ز درون و هم از برون دارم
مرا حلال چو فرهاد لعل شیرین است
که دست در کمر کوه بیستون دارم
ز عقل نیست بزنجیر زلف یار طمع
مرا چکار بزلفت مگر جنون دارم
به سر همیشه دوانم چو چرخ از مهرت
کجا قرار و تحمل کجا سکون دارم
مگو که از نفس گرم اهلی ام در تاب
تو خود بگوی که آنش نهفته چون دارم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.