هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و ارادت خود به معشوق سخن میگوید و از احساس خوشبختی و سعادتی که به واسطه این عشق به دست آورده، صحبت میکند. او از تأثیر کلام معشوق و نگاه ویژهاش به خود میگوید و این رابطه را فراتر از عادتهای معمول میداند. شاعر حتی در بتپرستی و عبادت معشوق، معنایی جدید مییابد و با وجود رنجهای عشق، آن را شیرین و مقدس میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۹۸۳
یاد من کردی من از بخت این زیادت یافتم
تا چه نیکی کرده بودم کاین سعادت یافتم
یکسخن گفتی و صد امید پیدا شد مرا
کز نسیم این سخن بوی ارادت یافتم
ناله من کرد گویا این که پرسیدی زمن
کز تو این پرسش خلاف رسم و عادت یافتم
گر سجودت میکنم محراب ابرو خم مکن
زانکه من این بت پرستی از عبادت یافتم
گر چه اهلی آنلب شیرین چو فرهادم بکشت
تلخیی بردم ولی شهد شهادت یافتم
تا چه نیکی کرده بودم کاین سعادت یافتم
یکسخن گفتی و صد امید پیدا شد مرا
کز نسیم این سخن بوی ارادت یافتم
ناله من کرد گویا این که پرسیدی زمن
کز تو این پرسش خلاف رسم و عادت یافتم
گر سجودت میکنم محراب ابرو خم مکن
زانکه من این بت پرستی از عبادت یافتم
گر چه اهلی آنلب شیرین چو فرهادم بکشت
تلخیی بردم ولی شهد شهادت یافتم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.