هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و اندوه خود میگوید و از روزگار ناسازگارش شکایت میکند. او از فراق و حسرت سخن میگوید و آرزوی رسیدن به آرامش و آزادی را دارد. در ابیات پایانی، به عشق و محبت اشاره میکند و از ناکامی در عشق مینالد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسرت و ناکامی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۹۸۴
تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم
سوختم چند گره بیهده بر باد زنم
منکه از طالع شوریده خود در بدرم
از که نالم چکنم پیش که فریاد زنم
غم دل چند خورم کی بود آنروز که من
بفراغت نفسی با دل آزاد زنم
هر گهم صورت شیرین نفسی پیش آید
ای بسا آه که بر حسرت فرهاد زنم
اهلی آن غنچه دهن کار بمن تنگ گرفت
وقت آن شد که قدم در عدم آباد زنم
سوختم چند گره بیهده بر باد زنم
منکه از طالع شوریده خود در بدرم
از که نالم چکنم پیش که فریاد زنم
غم دل چند خورم کی بود آنروز که من
بفراغت نفسی با دل آزاد زنم
هر گهم صورت شیرین نفسی پیش آید
ای بسا آه که بر حسرت فرهاد زنم
اهلی آن غنچه دهن کار بمن تنگ گرفت
وقت آن شد که قدم در عدم آباد زنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.