۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸۵

چندان بر آستان خرابات سر نهم
کآخر قدم بمنزل مقصود بر نهم

هرگز نکردم از صف مسجد ترقیی
کو راه دیر تا قدمی پیشتر نهم

یاد از در دل آمد و من بی خبر از و
شب تا بروز گوش بر آواز در نهم

هر نیم شب که پای نهادم بکوی دوست
هوشم امان نداد که پای دگر نهم

اهلی ز داغ عشق مرا طعنه گر زنی
این داغ غم ز دست توهم بر جگر نهم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.