۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸۷

خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بوسم
در سجده فتم خاک قدمهای تو بوسم

هر جا که تو روزی نفسی جای گرفتی
آنجا روم و گریه کنان جای تو بوسم

در باغ روم بیتو و هر سرو که بینم
پایش بهوای قد و بالای تو بوسم

روی تو تصور کنم و لاله و گل را
از حسرت رخسار دلارای تو بوسم

در خاک کشی آن سر زلف و من محروم
خاک از هوس زلف سمن سای تو بوسم

از مهر تو ای یوسف جان بهره ندارم
گر پای حریفان نه بسودای تو بوسم

هرجا که غزالیست چو مجنون سر و چشمش
از آرزوی نرگس شهلای تو بوسم

خواهم که شوی مست شکر خواب صبوحی
در خواب مگر لعل شکر خای تو بوسم

من اهلی درویش تو ایشاه بتانم
دستی که ببوسم به تمنای تو بوسم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.