۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸۸

چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم
چون سگان ریش کهن را به زبان تازه کنم

عشق تو (گشت) چو پروانه مرا بهر جلال
نه چو بلبل ز پی شهره و آوازه کنم

شوق من بیش ز اندازه چو حسن تو مرنج
بر جمال تو نظر گرنه به اندازه کنم

ملک دل رخنه چه شد از تو نظر چون بندم
تکیه بر ملک چه از بستن دروازه کنم

گر به اهلی ندهی از سر زلفت تاری
نسخه جان خرابش به چه شیرازه کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.