هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و عشق خود میگوید و بیان میکند که عشق او مانند پروانه به سوی جلال است، نه مانند بلبل برای شهرت. او از زیبایی معشوق سخن میگوید و از دلبستگی و اشتیاق بیاندازه خود مینالد. شاعر همچنین از ناتوانی خود در حفظ دل و رخنههای آن سخن میگوید و از معشوق میخواهد که اگر رحمی ندارد، دست از جان او بردارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۹۸۸
چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم
چون سگان ریش کهن را به زبان تازه کنم
عشق تو (گشت) چو پروانه مرا بهر جلال
نه چو بلبل ز پی شهره و آوازه کنم
شوق من بیش ز اندازه چو حسن تو مرنج
بر جمال تو نظر گرنه به اندازه کنم
ملک دل رخنه چه شد از تو نظر چون بندم
تکیه بر ملک چه از بستن دروازه کنم
گر به اهلی ندهی از سر زلفت تاری
نسخه جان خرابش به چه شیرازه کنم
چون سگان ریش کهن را به زبان تازه کنم
عشق تو (گشت) چو پروانه مرا بهر جلال
نه چو بلبل ز پی شهره و آوازه کنم
شوق من بیش ز اندازه چو حسن تو مرنج
بر جمال تو نظر گرنه به اندازه کنم
ملک دل رخنه چه شد از تو نظر چون بندم
تکیه بر ملک چه از بستن دروازه کنم
گر به اهلی ندهی از سر زلفت تاری
نسخه جان خرابش به چه شیرازه کنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.