هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غربت، اندوه و رنجهای درونی خود میگوید. او از گریه کردن به دلیل دوری از وطن و حال نزار خود سخن میگوید و از اشکهایش به عنوان نماد درد و ناامیدی یاد میکند. همچنین، او به سوگواری برای خود و شرایط سخت زندگی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاطفی مانند غم، غربت و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این مفاهیم معمولاً به بلوغ فکری و تجربهی زندگی بیشتری نیاز دارد.
شمارهٔ ۹۹۷
خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گریم
بهانه غربت و بر حال زار خود گریم
گهی که خاک شوم خیزم از مزار چو گرد
بچشم خلق روم بر مزار خود گریم
چو شمع گریه بپروانه کی کنم گر سوخت
که گر توان بغم روزگار خود گریم
ز آب دیده خورد کشته امیدم آب
کجاست اشک که بر کشتکار خود گریم
بس است زخم درون چشم خون فشان اهلی
دمی که بر دل و جان فکار خود گریم
بهانه غربت و بر حال زار خود گریم
گهی که خاک شوم خیزم از مزار چو گرد
بچشم خلق روم بر مزار خود گریم
چو شمع گریه بپروانه کی کنم گر سوخت
که گر توان بغم روزگار خود گریم
ز آب دیده خورد کشته امیدم آب
کجاست اشک که بر کشتکار خود گریم
بس است زخم درون چشم خون فشان اهلی
دمی که بر دل و جان فکار خود گریم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.