هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد عشق و رنجهای ناشی از آن میگوید. او از جفای معشوق، دلشکستگی و اشکهای خونین خود سخن میگوید و با تصاویری مانند شمع سوخته و مرغ نامهبر، عمق رنج خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات شدید مانند دلشکستگی و رنج عشق برای سنین پایینتر مناسب نیست.
شمارهٔ ۱۰۰۲
سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام
مفکن که من ز طالع خود دلشکسته ام
خونا به گر شدست سرشگم عجب مدار
داغ درون خویش بآن آب شسته ام
ای مرغ نامه بر، ز گزند ایمنی که من
تعویذ چشم زخم ببال تو بسته ام
من چون روم ز کوی تو کز چشم خونفشان
خونم گرفته دامن و در خون نشسته ام
اهلی اگر چه سوختم از داغ عشق او
تا همچو شمع کشته نگردم نرسته ام
مفکن که من ز طالع خود دلشکسته ام
خونا به گر شدست سرشگم عجب مدار
داغ درون خویش بآن آب شسته ام
ای مرغ نامه بر، ز گزند ایمنی که من
تعویذ چشم زخم ببال تو بسته ام
من چون روم ز کوی تو کز چشم خونفشان
خونم گرفته دامن و در خون نشسته ام
اهلی اگر چه سوختم از داغ عشق او
تا همچو شمع کشته نگردم نرسته ام
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.