هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد و رنج عشق و ناکامی سخن میگوید. شاعر از جگر پرنمک، دیده شوربخت، و سینه لخت خود میگوید و از نرسیدن به آرزوهایش شکایت دارد. او از آفتاب سوزان عشق و تیرهبختی خود مینالد و از باغبانی که به او سختگیری کرده است. در نهایت، شاعر به دنبال سایه رحمت و آرامش میگردد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۰۰۵
ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت هم
چاک شد از تو جیب جان سینه لخت لخت هم
گر چه رسید نخل تو خوش بکمال نیکویی
کی رطبی رسد بما گرفتد از درخت هم
پرتو آفتاب تو سوخت ز تاب یکنظر
کوکب تیره بخت ما اختر نیکبخت هم
آه که باغبان گل از پی یکنظر بمن
کرد هزار نازکی گفت هزار سخت هم
اهلی خسته کی کشد منت تاج و تخت کی
سایه رحمت تواش تاج بسست و تخت هم
چاک شد از تو جیب جان سینه لخت لخت هم
گر چه رسید نخل تو خوش بکمال نیکویی
کی رطبی رسد بما گرفتد از درخت هم
پرتو آفتاب تو سوخت ز تاب یکنظر
کوکب تیره بخت ما اختر نیکبخت هم
آه که باغبان گل از پی یکنظر بمن
کرد هزار نازکی گفت هزار سخت هم
اهلی خسته کی کشد منت تاج و تخت کی
سایه رحمت تواش تاج بسست و تخت هم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.