هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از عشق، درد، شوق و آرزوهای خود سخن می‌گوید و تأثیر عمیق معشوق بر زندگی خود را توصیف می‌کند. شاعر احساس می‌کند بدون معشوق، جهان برای او بی‌معناست و از تنهایی و بی‌کسی خود در غم عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۰۰۸

منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لاله رویم
همه عشق و درد و داغم همه شوق و آرزویم

تو بهار عاشقانی بخدا اگر نباشی
نه بهار باغ بینم نه گل و سمن ببویم

مگرت بخواب بینم چو حیات خضر اگر نه
خبر تو از که پرسم اثر تو از که جویم؟

ز محبت تو با من همه خلق چون رقیبند
بکه راز خود گشایم غم خویش با که گویم؟

دل عاشقان بمویی ز امید بسته داری
بوفا که مگسل از من که ضعیفتر ز مویم

همه جان اگر شوم من نگهت هنوز نتوان
مگر آنکه چشم و جان هم ز غبار تن بشویم

تو که پادشاه حسنی بگدا کجا نشینی
بزکوه حسن گای نظری فکن بسویم

زمن آن غزال مشکین نرمد ز طعن مردم
من ازین کرشمه اهلی سگ آن فرشته خویم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.