۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۱۷

پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام
از ناله ظاهر است که محکم شکسته ام

دیوانه ام ز عشق و هلاک خود
اسباب زندگی همه درهم شکسته ام

آنم که همچو غنچه ببوی نسیم می
صد شیشه صلاح بیکدم شکسته ام

عشقم سبوی عمر شکست و سفال من
باقیست تا نگه کنی آنهم شکسته ام

اهلی بآه و ناله شکستم دل حزین
شرمنده ام که آینه جم شکسته ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.