هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی، پیری و جوانی، و تضادهای درونی خود سخن می‌گوید. او از عشق به معشوق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد، در حالی که خود را درگیر تناقض‌هایی مانند عشق به دنیا و میل به پستی می‌بیند. همچنین، او از آرامش گذشته و ناآرامی حال خود یاد می‌کند و به خاموشی و گاه‌گاهی مستی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و تناقض‌های وجودی نیاز به بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۱۰۱۹

عمریست کز عشق بتان این شور و مستی میکنم
پیرانه سر با کودکان صورت پرستی میکنم

جان طایر عشرست و من با دانه خالی خوشم
او سوی بالا میرود من میل پستی میکنم

همچون نسیم آسوده دل بودم بباغ نیستی
اکنون بسر اینخاک غم از دست هستی میکنم

من در پی آغوش او او خود نگنجد در جهان
اینتنگ چشمی بین که من با تنگدستی میکنم

اهلی بوصف گلرخان حسن ادب خاموشی است
من مرغ خاموشم ولی گه گاه مستی میکنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.