۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲۰

چو ماه نوجمال عالم افروزش که می بینم
ز روز دیگر افزون است هر روزش که میبینم

نهال نورس قدش گذشت از قامت طوبی
از اینهم بگذرد زین بخت فیروزش که میبینم

نه تنها درد نادیدن ز منع دشمنم سوزد
ز نادیدن بتر جور بد آموزش که میبینم

دل ریش پریشانم یکی کز لطف جمع آرد
که خواهد بود غیر تیر دلدوزش که میبینم

تن بیمار اهلی کز تب هجران همی سوزد
عجب گر جان برد چونشمع ازین سوزش که میبینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.