هوش مصنوعی: این متن بیانگر تضاد بین وضعیت ظاهری و باطنی شاعر است. از یک سو، او خود را مانند مگسی آلوده به هوس‌های دنیوی توصیف می‌کند و از سوی دیگر، ادعا می‌کند که در باطن با ملائک همنشین است. شاعر از اسارت در قفس دنیا و نرسیدن به وصال معشوق گلایه می‌کند، اما در عین حال بر اصالت روحانی خود تأکید دارد و خود را اهل گلشن قدس می‌داند. او از بی‌اعتنایی دیگران شکایت دارد و از یار می‌خواهد که مانند خضر، یار تشنگان باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۲۲

از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم
وز درون با ملک سدره نشین همنفسیم

گرچه در باغ جهان مرغ دل ما ننشست
چاره صبر است و تحمل که اسیر قفسیم

گلبن گلشن قدسیم بر اهل نظر
گرچه در چشم خسان خوار تر از خار و خسیم

نام ما را بشمار سگ او کس نگرفت
هر کجا ذکر سگ یار بود ما چه کسیم

یاری تشنه لبان گر کنی ای خضر کرم
یار ما باش که ما تشنه لب بازپسیم

چند کوشیم چو اهلی ز پی وعده وصل
بخدا تا برسد وعده وصلش نرسیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.