۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲۲

از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم
وز درون با ملک سدره نشین همنفسیم

گرچه در باغ جهان مرغ دل ما ننشست
چاره صبر است و تحمل که اسیر قفسیم

گلبن گلشن قدسیم بر اهل نظر
گرچه در چشم خسان خوار تر از خار و خسیم

نام ما را بشمار سگ او کس نگرفت
هر کجا ذکر سگ یار بود ما چه کسیم

یاری تشنه لبان گر کنی ای خضر کرم
یار ما باش که ما تشنه لب بازپسیم

چند کوشیم چو اهلی ز پی وعده وصل
بخدا تا برسد وعده وصلش نرسیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.